مدح و مرثیۀ حضرت ام البنین سلاماللهعلیها
شاعر : هستی محرابی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل
خـانــمـی کـه ادبِ نـفــس ز داور دارد بیسبب نیست دمِ زمـزم و کـوثـر دارد
او که اصل و نسَبش پاک چو دریا باشد گوهـری هـست که با اصل برابـر دارد
یاسمینی که قَدَش قامتِ سروِ چمن است سعدِ اختر، رُخِ چون مـاهِ مُصَـوَّر دارد
آرزومندیِ او هـم نـفـسی مـثلِ علیست سر به حمد است که چون آینه همسر دارد
گویی از روحِ مجَـسَّم بـسـرشـتـند تنـش یا در این خانه عـلی کـوثـرِ دیگر دارد
یـلِ حـیـدر که شـنـیـدیـد صفِ کـربـبـلا یک تـنه صاعـقهای بر دلِ لشکـر دارد
آنکه در ظهرِ عطش بانگِ اخا سر داد ست مطـمـئن بود کـنـارش چـو بـرادر دارد
او که خشکیده گلو رفت و ولی باز نگشت آه! از خـونِ گـلـویش چه لـبـی تـر دارد
آنکه آراسته با زیـورِ حُسن است هـنوز افـتخارش که چـنین عـالـمه مـادر دارد
او که خود بانوی دلسوخته وُ مضطرب است میدهـد حاجتِ هر که دلِ مضطر دارد
عالمیان همه مبهوت از این معـرفت اند این چه عشقیست که بر آلِ پیمبر دارد!
|